10 دلیل اینکه ارن یگر خطرناک ترین شخصیت حمله به تایتان است
به گزارش وبلاگ اسبیکو، مدتی است که پخش نیمه پایانی انیمه حمله به تایتان شروع شده است و به زودی قرار است با این حماسه زیبا و تماشایی خداحافظی کنیم. خلق یک داستان مجذوب کننده و تماشایی که با تعلیق های پیاپی خود بتواند مخاطب را میخکوب کند، کار راحتی نیست، ولی این کاری است که حمله به تایتان در طول این چهار فصل، هنرمندانه انجام داده است. نبرد بین بشر و تایتان ها که در این داستان دیدیم، از همان قسمت اول تا به حال به یک اندازه باشکوه و تماشایی بوده است. این انیمه در جهت خود تغییرات زیادی را از سر گذرانده و داستان وارد جهتهای تازه ای شده است، همین باعث شده که علاوه بر صحنه های پرهیجان و مجذوب کنندهیت بصری، حمله به تایتان از نظر روانشناختی هم یک اثر غنی باشد.
عناصر و مضامین مختلف حمله به تایتان پیوسته در حال تغییر هستند، ولی در میان همه این تغییرات، یک عنصر است که بیشتر از همه به چشم می آید: ارن یگر، قهرمان این داستان. ارن همیشه شجاعانه بر سر باورهایش جنگیده است، مشکل این است که حال که او قدرتمندتر از همیشه شده است، باورهایش هم تغییر کرده اند. شاید همین باعث شده است که در حال حاضر، او خطرناک ترین شخصیت دنیای حمله به تایتان باشد.
10. تایتان ها مادرش را جلوی چشمانش کشتند
یک داستان اولیه عالی خیلی خوب می تواند قهرمانان و شروران بزرگی را در راستاهای عذاب آوری قرار دهد. فراهم شدن شرایط مناسب، و قرار گرفتن شخص در مکان و زمان اشتباه، می تواند هرکسی را به یک سلاح خطرناک تبدیل کند.
در همان اولین قسمت حمله به تایتان می بینیم که یک تایتان هولناک به خانه ارن حمله می کند و مادر او را می خورد. ارن شاهد این صحنه وحشتناک است، و همین باعث می شود او همان ابتدای داستان تصمیم خود را بگیرد: همه تایتان ها باید از بین بروند. ارن خطرناک شده است چون چنین کابوسی را شاهد بوده است.
9. او صاحب تایتان حمله و قدرت تایتان های دیگر است
یکی از نقاط عطف حمله به تایتان جایی است که هم ارن و هم مخاطبان متوجه می شوند که او این توانایی را دارد که به تایتان تبدیل شود. این توانایی باعث می شود ارن به یک یار کمکی بسیار کارآمد برای انسان ها تبدیل شود، چون می تواند از قدرت تایتان ها علیه خودشان استفاده کند.
کم کم معلوم می شود تایتان ها داستان پیچیده تری دارند و فراتر از یک خطر صرف برای بشر هستند. ارن هم به تدریج به توانایی های بیشتری از تایتان ها دست پیدا می کند. یک قدرت تایتان هم به تنهایی کافی است، ولی ارن کلی قدرت تایتان مختلف جمع کرده و همین باعث شده که به یک موجود دردسرساز تبدیل شود.
8. ارن در هنگ اکتشاف الدیا آموزش دیده است
در شروع حمله به تایتان شاهد یک نبرد فرسایشی بین انسان ها و تایتان ها هستیم. انسان ها به لطف تجهیزات مانور سه بعدی و تمرین های نظامی طاقت فرسایی که دارند، در نبرد با تایتان ها قوی و قدرتمند ظاهر می شوند.
ارن به یکی باارزش ترین سربازان هنگ اکتشاف تبدیل می شود و از طریق آموزش های این هنگ، مهارت های مبارزه ای و راهبردهای نظامی مهمی را یاد می گیرد. این یعنی ارن هم به عنوان یک نظامی آموزش دیده بسیار خطرناک است، و هم شناخت خوبی از اعضاء هنگ اکتشاف دارد که حال، رودررویش قرار گرفته اند.
7. او اعتماد خدشه ناپذیر آرمین را کسب کرده است
این که مهارت های مستقل و قائم به ذاتی داشته باشید تا بتوانید هرجا لازم شد، عقب نشینی کنید و به دفاع از خود بپردازید، یک عنصر مهم است. ولی بیشتر وقت ها به حضور یک نیروی پشتیبان هم کنار خود نیاز دارید. ارن قدرتمند است، ولی کارت برنده او این است که چند رفیق وفادار دارد که برای حفظ امنیت او، حاضرند جان خودشان را هم فدا کنند.
آرمین هم مانند ارن به جنگجویی فوق العاده و تایتانی هراسناک تبدیل شد، ولی هیچ وقت نتوانست ارن را رها کند. این آرمین است که باعث می شود ارن رگه ای از تردید نسبت به باورهای خود داشته باشد، حتی وقتی به تمام هم رزمانش پشت کرده و راستاش را گم کرده است. آرمین همیشه امیدوار است و همین یک قدرت ویژه است.
6. او ابزار دست گریشا بوده است
خانواده یکی از مهم ترین پیوندهای دنیای ما است که می تواند کلی الهام بخش باشد. ولی بعضی وقت ها خانواده ها از بچه ها برای انجام وظائف خود استفاده می کنند و آن ها را وادار می کنند وارد راستاهایی شوند که رویای خودشان بوده است، و این هولناک است. در سال های ابتدایی ارتباط بین مارلی و الدیا، گریشا یگر یک شخصیت کلیدی بود.
گریشا فقدان های زیادی را تجربه کرده است و هستی ارن را آخرین امید خود برای رستگاری و رهایی از رنج هایش می داند. بدون این که ارن خبر داشته باشد، گریشا او را به ابزاری برای تحقق بخشیدن به ماموریت خود تبدیل می کند. ارن بعضی جاها کاملا مطیع پدر خود نیست، و همین او را در شرایط متزلزلی قرار داده است.
5. ارن وقتی هیستوریا را لمس می کند، از آینده باخبر می شود
حمله به تایتان در زمینه داستان های پشت تایتان ها و این که چطور عده خاصی از تایتان ها به شرایط خاص واکنش های خاص نشان می دهند، عالی عمل می کند. یکی از جنبه های مجذوب کننده سریال، روایت تاریخچه خانواده های یمیر و رایس و ارتباط آن ها با تایتان ها است.
معلوم می شود آن هایی که خون سلطنتی در خود دارند می توانند در بعضی از انسان های صاحب تایتان، واکنش هایی را ایجاد کنند. این دقیقا اتفاقی است که هنگام ملاقات هیستوریا با ارن رخ می دهد. او دست هیستوریا را می بوسد و درست در این لحظه، کل آینده و راستا تاریکی که روی همه قرار گرفته است را می بیند.
4. ارن کلی پیروان متعصب دارد که کورکورانه برایش می جنگند
یکی از تماشایی ترین و آزاردهنده ترین جنبه های انیمه حمله به تایتان، تحول شدیدی است که ارن و چند شخصیت دیگر در فصل آخر از سر می گذرانند. خیلی از شخصیت های داستان در این بخش انتهای به این نتیجه می رسند که نقشه نسل کشی ارن، تنها راه برای انتها دادن به جنگ بین الدیا و مارلی است.
پیروان وفادار ارن، که می توان آن ها را یگریست های انقلابی نامید، خیلی خوششان نمی آید کسی رودرروی ارن قرار بگیرد، همچنین برای آن ها مهم نیست در راستا انجام این ماموریت، چند نفر از بین بروند. این گروه افراطی کورکورانه از دستورات ارن پیروی می کنند و تامین امنیت او، تنها اولویت شان است.
3. او برادر زیک، و یک عنصر حیاتی برای رسیدن به تایتان بنیان گذار است
یک چرخش داستانی کلیدی دیگر در حمله به تایتان جایی اتفاق می افتد که معلوم می شود تایتان هیولا در اصل زیک، برادر ارن است. زیک و ارن تا مدت ها دشمن یک دیگر بوده اند، ولی در فصل انتهای و در اتحادی که چندان خدشه ناپذیر به نظر نمی رسد، این دو به هم پیمان یک دیگر تبدیل می شوند.
ارن و زیک هردو توانایی فعال کردن تایتان بنیان گذار را دارند، زیک خون سلطنتی را در خود دارد، و ارن هم قدرت انجام این کار را دارد. این یعنی اتحاد ارن و زیک می تواند پیامدهای ویرانگری داشته باشد، یک برگ برنده دیگر برای ارن که در شرایط اضطراری، می تواند از آن استفاده کند.
2. میکاسا یاور ارن است، حتی اگر نخواهد
یکی از ارتباط های شیرین حمله به تایتان، پیوند برادری خواهری است که بین ارن و میکاسا شکل می گیرد. آن ها از زمان بچگی با هم آشنا می شوند و احترامی که میکاسا برای ارن قائل است، یکی از مهم ترین جنبه های این انیمه است.
فصل آخر حمله به تایتان یک بمب خبری دیگر رو می کند: معلوم می شود خاندان آکرمن یک ویژگی خاصی دارند که باعث می شود همیشه سرسپرده و نگهبان شخصی باشند که اولین بار حسی را در آن ها فعال کرده است. ارن می گوید وقتی جان میکاسا را نجات داد، و شال خودش را به او داد، این حس را در او فعال کرد. گویا رابطه دوست داشتنی بین آن ها به ابزاری برای سوءاستفاده ارن تبدیل شده است.
1. او خیلی خوب پیروز میشود لباس مبدل بپوشد و بین مارلیایی ها جاسوسی کند
فصل آخر حمله به تایتان با یک بخش طولانی در مارلی شروع می شود، بخشی که در آن، خبری از هیچ یک از شخصیت های اصلی فصل پیشین نیست. این تغییر زاویه دید ناگهانی، حرکتی بسیار جسورانه است. عنصر کلیدی این بخش از داستان، شخصیتی به نام کروگر است، سربازی مجروع که فالکو دلش به حالش می سوزد و به او سر می زند.
ولی بعدا معلوم می شود کروگر در واقع ارن است و به سرزمین دشمن آمده است تا هم مرحله اول حمله خود را طرح ریزی کند، و هم درباره ساختار نظامی مارلیایی ها اطلاعات کسب کند. این اطلاعات هم یک ابزار باارزش است که ارن در اختیار دارد و در نبردهای آینده می تواند از آن ها استفاده کند.
منبع: CBR
منبع: دیجیکالا مگ